استارتاپها ریسکی هستند. بههمین دلیل، کارآفرینان زیادی را نمیبینید که برای راهاندازی استارتاپ خود بهدنبال وام باشند. اما همهی صحبتها دربارهی جذب سرمایه است. هرچه باشد، بهجز تعدادی استثنا، شکوفایی هیچکدام از استارتاپها و مؤسسانی که امروزه الگوی خود میدانیم بدون مقادیر کلان پول ممکن نبوده است.
عمدهی کارآفرینان، منابع مالی ممکن را از نظر حداقل ریسک ارزیابی میکنند. هنگامیکه یک استارتاپِ تأمین شده توسط سرمایهگذار با شکست مواجه میشود، کارآفرینان زمان صرف شده از ابتدای راهاندازی تا شکست طرح را از دست میدهند. اما اگر برای تأمین استارتاپ از وام بهره میبرید، شکست تنها محدود به زمان نیست و باید تا هر وقت که بهطول بیانجامد، بدهی خود را نیز بپردازید. اگر موفق شوید چه؟ بیشتر اوقات، این حالت هنگامیست که ارزش هر واحد از سهام فروخته شده از مقداری که میشد قرض گرفته شود، بیشتر باشد.
حالتی مابین ایندو نیز وجود دارد. استارتاپها ریسکی هستند، اما همهی جوانب راهاندازی یک استارتاپ مسئلهی مرگ و زندگی نیست. بنابراین، ترکیب استراتژیهای بهحداقل رساندن ریسک با مقدار مناسبی از وام و اندازهی درستی از سرمایهگذاری در زمان صحیح، به شما کمک میکند تا در کوتاه یا بلندمدت، ریسک را متعادلتر کرده و سوددهی داشته باشید.
پیش از آغاز بحث دربارهی موقعیتهای صحیح کسب وام برای استارتاپ، توجه داشته باشید که در مراحل اولیهی یک پروژهی استارتاپ برای این سرمایهگذاریها نباید از وام بهره ببرید:
• شروع یک استارتاپ
اگر در مراحل اولیهی راهاندازی طرح خود هستید، این بدترین زمان ممکن برای گرفتن وام تجاری است. در ابتدا، از آنجایی که هدف اصلی شما در این مرحله تایید و تصویب یک ایده یا فرضیه است، ارزیابی پتانسیل طرحتان بر مبنای این ایده تصمیم هوشمندانهای نیست. ایدهها تنها حدس و گماناند، تا زمانیکه تایید شوند.
برای اعتباربخشی یک ایده، باید قدمهای زیادی پیش از سرمایهگذاری در توسعهی محصول برداشته شود؛ که یکی از هزینهبرترین بخشهای راهاندازی یک استارتاپ توسط بنیانگذاران غیرحرفهای همین بخش است.
در عوض، چند هفتهای را صرف صحبت با خریداران احتمالی کنید، محصول خود را پیشفروش کرده و ببینید که آیا مردم مایل به پیشخرید محصولی که هنوز وجود ندارد، هستند؟ اگر در پیشفروش ایدهی خود موفق بودید، نقشهای بریزید که با ترکیب کار یدی و ابزارهای موجود، معضلات خریدارانتان را با انجام کارهایی که در آغاز بهچشم نمیآیند، برطرف کند.
• ساخت “حداقل محصول پذیرفتنی (MVP)”
امروزه، خواه بنیانگذاری حرفهای باشید یا غیرحرفهای، تکنیکهای از پیش آمادهی زیادی هستند که قادرند ایدههایتان را به فرضیههایی قابل اجرا تبدیل کنند. یکی از اشتباهات رایج کارآفرینان، ساخت نسخهای پیشرفته از محصول است؛ تنها به این دلیل که عدهای اندک ایده را تمجید کرده و آنرا پیشخرید کردهاند.
درواقع بهطور میانگین، تفاوت میان یک MVP کاربردی و نسخهی اندکی پیشرفتهتر از آن، تنها چند هفته کار است اما بیشتر کارآفرینان از این نسخهی اندکی پیشرفتهتر صرفنظر کرده و اقدام به ساخت نسخهای با قابلیتهای بیشتر و رابط کاربری بهتر میکنند؛ که کار وقتگیر و هزینهبری است و قطعاً در شرایطی که وام تجاری نیز دخیل است، کمکی نمیکند.
• جایگزینی یک منبع درآمد بهجای وام
بهترین راه برای راهاندازی استارتاپ بدون کمک دیگری و بهصورت خودکفا، استفاده از بخشی از درآمد ماهیانهتان در مراحل اولیه طرح است. بهتر است بهجای گرفتن وام، در شش الی دوازده ماه اول، استارتاپ را بهصورت جانبی و در کنار کسبوکار خود پیش ببرید؛ چراکه در مقایسه، با گرفتن وام تغییر چندانی در سرعت پیشروی طرح ایجاد نمیشود؛ مگر آنکه محبوبیت محصول شما بهاندازهای رسیده باشد که استعفا از کار منطقی جلوه کند.
از سوی دیگر، در بسیاری از موقعیتهای تجاری، وامها قادرند بهعنوان شتابدهنده عمل کنند. جلوتر خواهید دید که بهترین زمان استفاده از وام، هنگام سرمایهگذاری در طرحیست که از درصد موفقیت بالایی برخوردار است. در اینجا چند نمونه از این سرمایهگذاریها آورده شده است:
۱. تسریع بخشی فرآیند جذب مشتری
تایید اعتبار یک قیف کسب مشتری (acquisition funnel) که دفعتاً عملکرد صحیحی داشته باشد، نیازمند سرمایه و زمان است. قیفی که برمبنای دادهها و نتایجِ مسلم باشد. با چنین قیفی، استفاده از وام برای افزایش بودجه تبلیغاتی بیخطر و مطمئن بهنظر میرسد؛ بخصوص هنگامیکه میدانید در ازای سرمایهگذاری هر دلار، چندین برابر آنرا در مقابل دریافت خواهید کرد.
در این نمونه، سرمایهگذاری نهتنها موجب جذب بیشتر و سریعتر مشتری میشود، بلکه ممکن است بسیاری از مشتریان احتمالی دیگر از وجود شما آگاه شده و متعاقباً هزینهی کسب مشتری نیز با رشد برندی که میسازید، کاهش یابد. گذشته از این، با بررسی ارزش طول عمر مشتری و ریزش آن، تصمیمات استقراضی خود را همواره ارزیابی کنید.
۲. به خدمت گرفتن مهرههای کلیدی
ضمن بیان این مورد، دادن هشداری لازم است. سناریوی ایدهآل، بخصوص در مراحل اولیهی استارتاپ، هنگامیست که بنیانگذار(ان) با وجود بودجهای اندک کسبوکار خود را با موفقیت راهاندازی و تثبیت کرده و بخشهای کلیدیای مانند توسعهی محصول و بازاریابی نتایج امیدوارکنندهای بهدنبال داشتهاند؛ حتی بدون آنکه تیمی به این کار اختصاص داده شده باشد. در این مورد، استخدام افرادی با دانش، تجربه و مهارت لازم، موجب پیشروی سریعتر استارتاپ با ساختاری قویتر میشود.
بهکارگیری یک متخصص جهت حل مسائل پیش از اجرا هزینهبر است. درعوض، و عجالتاً، از توصیههای یک مربی و مشاور در چگونگی انجام کارها کمک گرفته و سپس برای استخدام اقدام کنید.
۳. گسترش ازطریق تملیک/قبضهی مالکیت (خرید شرکتهای کوچکتر)
تملیک نوعیای که در اخبار میشنویم، غالبا دربارهی استارتاپهای غولآسا یا کمپانیهای بزرگیست که اقدام به خرید استارتاپهای مولتی-میلیون دلاری میکنند. حقیقت این است که علیرغم تعداد زیاد، دربارهی تملیکهای کوچکتر هیچگاه صحبتی نمیشود.
برخی موقعیتهای تملیک حتی در مقیاس اندک نیز ارزش بررسی دارند. اگر کمپانیِ هدف سودآور بوده و درآمد کافی ایجاد کند، گرفتن وام منطقیست و در آغاز کار نیز میتوان از عایدی خود کمپانی برای پرداخت اقساط استفاده کرد. تملیکهای موفقیتآمیز بهسرعت بر ارزش کمپانی شما میافزایند و در آینده توسعهی منابع قابلملاحظهای بهدنبال خواهند داشت.
درمجموع، برای توسعهی یک طرح، راههای متعددی جهت استفادهی هوشمندانه از وام وجود دارد. بهعنوان یک قانون کلی، وام را برای سرمایهگذاری در قبال تقاضا درنظر بگیرید، نه جهت آزمون ایدههای جدید. منابع مالی موجود را سبک سنگین کرده تا ببینید کدامیک شدنی است و از وام بهعنوان محرکی برای قویتر و تاثیرگذارتر شدن اجرای طرح بهره ببرید.
دپارتمان تحقیق و توسعه (R&D)
گروه مشاوران مدیریت فراسو